پیچیده اما ساده مثل بارون

به نام خدا
چندساعت پیش در رسانه‌های غیر رسمی‌مطلع شدم در سانحه‌‌‌ای موشک از یک ناو به ناو دیگری شلیک شده وتعدادی از پایوران نیروی دریایی در یک رزمایش به شهادت رسیده اند؛بسیار متاثرشدم وبه خانواده‌هایشان تسلیت عرض میکنم وبرای همه آنان علودرجات آرزو میکنم وکاش تدابیرجدی تری برای پیشگیری از این حوادث اتخاذ شود-زهره خانم اعلام کرده بود برای شب۲۱ ماه مبارک قصد غذا دادن دارد؛بسیار از توجهش تشکرکردم ودرحد بسیار جزیی با او مشارکت کردم؛چند روز پیش هم دوست دیگری گروهی برای تهیه غذا ایجاد کرده بود عضوشدم؛این حرکات بسیار ارزشمند است؛دیروز هم قائم مقامی‌که قصد تهیه گوشی برای یک خانواده مستضعف داشته؛آقای مولایی حدود یک میلیون تومان به او تخفیف ودر حقیقت مشارکت خیر کرده؛بسیار تشکرکردم از اقدام انسانی او وان شاالله برکاتش برایش افزون شود-دیروز اشرفی پیگیر کارش شده بود وبنده خدا نخواسته مزاحم من شود ورفته بود گفتم وقتی اقدام قانونی میکند وحق با اوست قدری جدی تر پیگیری کند تا این قدر اجحاف نکنند؛قدری از بی تفاوتی اش ناراحت شدم وکوتاه وخجالت زدگی اش؛جاهایی ایستادن لازم است وقاطعیت بر حق خود-جفری حالش را پرسیدم؛اولین بار بود پس از درگذشت پدرش تماس می‌گرفتم؛قدری حال روحی اش بهتر بود؛در خصوص پرداخت بخشی از موضوع خودش مشورت کرد گفتم با وکیل خودش مشورت واقدام کند بهتراست-دیروز عمران هم از بیمارستان مرخص شد وخانه رفت؛عذرخواهی کردم که نتوانستم دیدنش بروم ومنزلش هم محدودیت هست با این اوضاع کرونایی؛امیدوارم سلامت کاملش را بزودی حاصل کند وباز یابد-پیام به دکتر سجاد دادم وازتوجهش برای امین تشکر کردم؛بسیار از ابتلای او نگران شدم وجمع خانواده وبخصوص خواهرم بشدت مستاصل بود؛امیدوارم کمتر بیرون برود ورعایت کند-امید درغیاب مادرش آمدم دیدم لباس‌هارا شسته از همکاری واحساس مسوولیتش تشکرکردم-اریک پیام داد وحالم را پرسید وشماره جدید داد؛تشکرکردم وقت نکردم با او صحبت کنم؛کرونایی کم بود ایام ماه مبارک وضعف روزه داری برآن اضافه ومرا تنبل کرده است-فردا تولد خواهرم هم هست که ضمن تبریک برایش سلامت وشادی ودل آرامی‌آرزو میکنم.