loading...

پیچیده اما ساده مثل بارون

روز نوشت و خاطرات شخصی

بازدید : 611
سه شنبه 3 شهريور 1399 زمان : 21:37


به نام خدا
فریده وخانم یکی ازدوستانم متنی را که به اشتراک گذاشته بودم درمورد واژه‌‌‌ای از آن"حجب" جداگانه اشکال کرده بودند؛ و"عجب" راصحیح میدانستند که شرح تفاوت آن را-از نظرخودم-دادم واز نکته سنجی ویاد آوری آن به من تشکرکردم-یکی از دوستان را اول صبح پیام داده ومتنی نوشته بودم تا تایپ وبه مرجع مربوطه ببرد که مختصری درآن دست برده بود؛گرچه آن مرادی که مدنظرمن بود نشد اما امیدوارم درهمین حدهم به نتیجه برسد وبزودی حل مشکل شود-یکی از دوستان درخصوص کار باجناقش صحبت کرد وپیگیر آن بودودرخواست خودش را به آن مرجع فرستاده بود؛قرارشد دنبال کنم واگرمشورتی باشد راهنمایی کنم-سروش آدرس یک کتابفروشی را داد که جالب است وقرارشد آنجا بروم؛از توجهش متشکرم-کبری درخصوص کار علی پسرش گفت ومتاسف شدم که کامل نتوانستم نیاز اورا برآورده کنم واز یکی از بستگان برای کمک به من دراین خصوص متشکرم-امروز رهبری دردیدار با هیات وزیران به عدم نیاز به واردات گوشی آیفون اشاره وخواستار ممنوعیت آن شدند؛نمیدانم الان بازارچه خواهدشد؟وتکلیف امثال ما با گوشی‌های فعلی چه میشود؟از میرصادقی ومولایی جداگانه پرسیدم گفتند فعلا درشوک است-شنیدم سقف اتاقک داخل زمین ملک پدرم را امروز وکیل تمهیداتی اتخاذ کرد وخراب شد؛امیدوارم با این تدبیر پاسخ استعلام شهرداری هم واصل وحل شود-طوبی قدری در خصوص دل نگرانی‌ها ودل مشغولی‌هایش گفت وبشدت از وضع موجود ناراضی بود وگفت شوهرش هم ناراحت است اما نمیخواهد باورکند وبپذیرد-با سهام قدری صحبت کردم ویک گوشی آیفون میخواست بخرد وطرف قدری گران گفته بود وحال گفتم تا دبه درنیاورده برو بخر که گران میشود-احمد شوهرآذر درخصوص کلاهی که درخرید اینترنتی سرش رفته گفت وتوصیه کردم ابتدا از طریق پشتیبانی آن مرکز اقدام کند وتعجب کردم تا کنون تماس نگرفته بود؛ قرارشد نتیجه را به من اطلاع دهد- با مهندس قانون صحبت کردم واحوال پرسی کردم ودرخصوصی هم مشورت-به مولایی برای ایران کارت یادآوری کردم ویکی از دوستان مشترک هم بدهی به او دارد ونداده وگفتم من دخالت کنم مانع شد فعلا-خانم نخعی احوال پرسی کرد وتشکرکردم؛ خودم هم به صدیقه خانم زنگ زدم واحوال پرسی کردم وسروش گفت بسیار خوشحال شده بود-یکی از دوستان احوال پرسی کرد وجویای احوالش شدم؛ این روزها کمتر وقت شده حالش را بپرسم-وکیل ارنی تماس واحوال پرسی کرد واز رفتارارنی گفت ومشورتی هم داشت-مدیر آرمان هم سوالی داشت ونامه‌‌‌ای تهیه کرده بود که برای جایی فرستاده بود وقرارشد اگر بتوانم راهنمایی کنم-مصوب دولت ابلاغ شدکه پلاک‌های معلق مانده خودروهابه سایرین داده شود واین معایبی هم برای دارندگان فعلی دارد واز وکیل خواستم به نهادهای نظارتی ذیربط ودیوان عدالت اداری منعکس کند-دکتر حسین هم تماس واطلاع داد که پول خودش را از شرکای سابق گرفته وقرارشد دادخواست را مسترد کند-ملکوتی درخصوص پرونده اش که تعیین وقت نشده گفت وتوصیه کردم برود حضوری دنبال کند.-دکتر سعید از رفتار بعضی گله داشت وآنها هم متقابلا از وی؛منهم حوصله بحث وحدیث نداشتم گروهی مجازی ایجاد کرده بودم آن را منحل کردم.-یاسی از وضعیت پسرش گفت ومشورت کرد.-الهام تولد گرفته بود وتصویری تماس گرفت تا مرا درجشن خود شریک کند خوشحال شدم وتبریک گفتم.

به من بگو کجاش سالمه اون بدبخت؟
برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی