به نام خدا
یکی از دوستان تماس گرفت واحوال پرسی کردیم ودرخصوص انتقالهای مجدد به بالا سوال کردم که زمانی واحمدزاده گفته بودند؛خیر بود ودرخصوص دوست خودش هم که مدتی قبل از راهی پیگیری کرده بود وبنظرم آمد تکرارمکررات است گفت که نتیجهای نگرفته-نیک درخصوص شخصی گفت ومعمولا کارهایش این گونه است تند وسریع وناقص ومیخواهد به نتیجه هم برسد وناراحت هم میشود که توجه چندانی نمیکنم؛دلیلش عدم توجه خودش به جوانب امراست-رضا تماس گرفت وخوشحالم کرد که گفت بالاخره دورهی اجحاف درحق او واستعدادش به سرآمده وپیشنهادسمتی آموزشی به اوداده اند؛امیدوارم آنچه حق اوهست به آن برسد وشاهد ترقی اش باشم-سعید احمدزاده تماس واز کارهای خودش ومشکلات شهیدی گفت-یاسی مستاصل وپریشان تماس گرفت واز داستانهای شاهین گفت؛واقعا این بی تدبیری ودنیای آرمانی این بچهانشاالله ختم به خیرشود؛گفتم بعیداست مشکل خاصی باشد ولی اگر مشورتی بود درخدمتم-حسن از پیامهای ناامیدانه مادر فرهاد به خودش ووکیلش گفت وخودفرهاد هم تماس گرفت واز آرزوها ودعاهایش وامیدهایش گفت؛امیدوارم آنچه موجب رضای الهی است جاری شود؛با این بچه که حرف زدم بسیار متاثرشدم-یکی دیگراز دوستان تماس گرفت واز دل نگرانیها واوضاع روحی وروانی وکسلیهایش گفت واینکه دادگاه هم ازشخصی شکایت کرده بود ودرجلسه دادرسی رضایت داده است؛خوشحال شدم وقدری دلداری اش دادم؛درخصوص برق روستایشان هم مشورت کردکه راهکارلازم را دادم که دنبال کند-با الی تماس گرفتم وحالش را پرسیدم؛کسل وبی حوصله بود-حال خانم مهندس را پرسیدم خوب بودند قدری؛خوشحال شدم وچندبارایشان تماس گرفت نتوانستم صحبت کنم که بعدا زنگ میزنم-نورالدین پیگیر نامه اش بود وناراحت از نبودن کارشناس مربوطه گفتم که درامراداری باید صبورانه دنبال کند-با آقای محسنی تماس گرفتم وحال واحوال کردم ودرمورد یاوری هم گفتم اگربشود به تظلم خواهی او رسیدگی کند؛قرارشد دنبال کند-حال زینت را پرسیدم وازاین که نمیتوانم بروم عیادت واحوال پرسی اش عذرخواهی کردم وقدری سربه سرش گذاشتم- اشرفی درخصوص کارسید وبی توجهیهایش واز پیگیری پرونده اش که تجدیدنظرهنوز نرفته گفت-غروب با جفری صحبت کردم وحال واحوال کردم؛خوب بود-با آرمان برای خرید ایران مال رفتیم؛هربارکه به این مجموعه میرویم یک راه جدید را میبینیم وجالب است؛دربرگشت شخصی اشتباهی مزاحم خانم یکی ازدوستانم شده بود تلفنی؛به من گفت ومن یقین داشتم اشتباهی شده زیرا شماره طرف رند بود وکسی با این شماره مزاحمت ایجاد نمیکند زنگ زدم وببینم موضوع چیست؟جوانی بود که بشدت توهین وفحشهای بدی میداد؛متوجه شدم که دراین بین سوتفاهمیحاصل شده وآرمان هم نگران وناراحت شد اما با صبوری آنهارا گوش دادم وسپس به اوتوضیح دادم؛حدسم درست بود واین جوان بسیار از رفتارش بخصوص فحشهایی که به من میداد بدون شناخت از همدیگر عذرخواهی کرد وشرمنده شد؛به آرمان گفتم اگرمن عصبانی میشدم ومنهم فحش میدادم ویا...چه میشد؟این نتیجه صبوری وتدبیروحِلم است-یک دستگاه پخش الکل وموادضدعفونی از داروخانهای گرفته بودم پریشب دیدم از کنارآن درحال فوران وخروج است وشب هم برگشتم دیدم همه الکل درون آن خارج وپخش شده؛با احتیاط از پذیرفتن یا نپذیرفتن داروخانهای که گرفته بودم آن را بردم وبا احترام آن را پس گرفت؛بسیاراز برخورد خوبشان تشکرکردم-آخرشب ساجدی گفت درخبرها خوانده لشنی بازداشت شده؛تعجب کردم اوکه خارج بوده؛اینهم جالب بود ومن سرازکاراینهادرنیاوردم چه میکنند باخودشان؟-تولد سعید دوستم وخانمش را که دریک روزهستند تبریک گفتم وبرایشان سلامت وشادی آرزودارم.
بازدید : 628
چهارشنبه 20 خرداد 1399 زمان : 1:37