پیچیده اما ساده مثل بارون

به نام خدا
شنیدم علی که درشرکت فنی ومهندسی اش مشغول به کارشده؛ مسوول واحد مهندسی اش شده؛ از ارتقای شغلی اش که ناشی از لیاقت‌ها وشایستگی‌هایش بوده خوشحال شدم-احمد ظهر به سلامتی به مقصد رسیده بودووسایل‌هایی را که برای خانواده فرستاده بودم رساند؛ بسیار از او تشکرکردم-امروز تولد علیرضا پسر خواهرم بود که من باز چهارم شهریور را تصورکردم سوم است وطبیعتا" اولین نفر نبودم که تولدش را تبریک بگویم وخواهرم تلفنی یاد آوری کرد وگفت تنها خاله یادش بوده وعذرخواهی کردم؛برایش کادویی ناقابل فرستادم وتلفنی بااو صحبت کردم-شکوهمند برای کارهایش مشورت کرد وخودش این طور که تعریف میکرد سهل انگاری کرده بوده وتوصیه وراهکاری گفتم وامیدوارم توجه کند-دخترخواهر مددزاده درمورد ارجاع پرونده برادرش گفت وتوصیه کردم از چه راه قانونی‌‌‌ای اقدام کنند-خانم مهندس تماس گرفت وبسیار ازدست یکی از دوستان ناراحت بود وحرفهایش را شنیدم وتلاش کردم آرامش نسبی یابد-یکی از عزیزان درخصوص کارهای وکالتی وپرونده‌هایش که فشرده پیگیر آنها هست تلفنی گفت ودستگاهی هم خریده بود که معیوب بود برایم فرستاد برای یکی از دوستان فروشنده فرستادم که گارانتی دارد واز پیگیری کارهایش خرسند بود-با دکترحسین درخصوص موضوعی صحبت کردم وقول اجابت داد بسیار ازاعتمادشان متشکرم-به اشرفی برای پیگیری استعلام وسوال اش یادآوری کردم-مدیر آرمان درخصوص نامه اش گفت وتوصیه کردم که پیگیری نامه اش را کند واطلاع دهد-فردا روز تکریم داروسازاست که به چندنفراز دوستان یاد آوری وتبریک واز تلاش آنان تشکرکردم.