به نام خدا
طوبی شماره کارت بانکی ام را گرفت وپولی را که برای علی برادرش قرض کرده وبرایش فرستاده بودم برگرداند؛تشکرکردم وبه صاحب مال با تشکراعاده کردم-سیم کارتی برای دکترحسین خریدم وهرروز بخشی از پول را میفرستم-بلحاظ محدودیت سقف انتقال وکارت کشیدن-به امین گفتم ورفت کارت کشید وفردا هم بدهی ام را کارت بکشد تمام میشود؛از اعتماد برادر خوب فروشنده هم متشکرم،در سفر از جایی به همسرم اطلاع دادم اگر اتفاقی افتاد به ایشان فلان قدر بدهکارم وبه او هم شماره تلفن همسرم را دادم تعجب کرده بود؛گفتم من بشدت روی بدهکاریهایم حساسم- شهرام برای دستگاه کارت خوان مشورت کرد؛گفتم خوب است؛ رفته بود وبرای تهیه اقدام کند؛ امیدوارم برایش خیرات وبرکات داشته باشد-عادله اطلاع داد رضا پسرش بیمار است وتحت درمان که توصیه کردم تهران ببرد برای درمان تکمیلی اگر نیاز است،مدتهاست نشده ایشان را زیارت کنم-نامه قریشی را برای مشکلش به دفترمسوول مربوطه فرستادم وازایشان خواستم هفته بعد دنبال کند تاانشاالله به نتیجه برسد-پیام تبریک تولد برای اقیانوسی فرستادم وتولد پسرش را تبریک گفتم-فردا هم سالروز خاطرهای ارزشمند درزندگی ام درربع قرن گذشته است که خیراستانشاالله-یکی ازدوستان اطلاع داد گوشی جدید آمده که باید سری هم به ایشان بزنم واگر پول باشد تهیه کنم؛گوشی فعلی خودم را هم فی المجلس به شوهرخواهرم وعده فروش دادم؛ان شاالله بتوانم تهیه کنم.
بازدید : 526
جمعه 13 شهريور 1399 زمان : 0:36