به نام خدا
احسان لایحه اش را توسط پیشخوانهای قضایی به مرجع قضایی فرستاد وقرارشد دنبال کند-ایران را گفتم حق دارد پرونده شکایت خودش را مطالعه واز آن کپی هم بگیرد وبرود حتما انجام دهد-زهره اطلاع داد از اداره تعاون باوی تماس واطلاع داده اند مشکل با تامین اجتماعی است واوهم شکایت در سامانه از تامین اجتماعی کرده وامیدوارم مشکل بیمه بیکاری اش حل شود-یکی از عزیزان که پیگیر کار خانواده خانم آقای ساجدی بود اطلاع داد باید مدارک را برای وی تکمیلا بفرستند تا به حقوقی آن شرکت بفرستد وآنها هم با من تماس گرفتند وقرارشد برایشان ارسال شود تا اقدام شود-کاشانی درخصوص سند ماشینی که گم کرده ومشکل هم داشت سوال کرد وکسی اورا به راههای پیچ درپیچ هدایت کرده بود که گفتم بهترین راه کسب اطلاع از شرکت مربوطه است وتماس با آنها؛اگر توجه کند-برای بیمه بدنه موتور اقدام کردم که یکی از نگرانیهایم درشرایط حاضر بود وحق بیمه را هم پرداختم واز امین خواستم دنبال کند کارهای دیگرش را وروغن وملحاقات آن را هم خواستم بخرد که بدتر گران تر میشود وداشته باشد برای بعد؛این هم داستانی است واقعا-عصری از سر موتور سُر خوردم وخدا رحم کرد وقدری دستم ضربه دید؛با اینکه دردی چیزی نداشتم با اصرار عزیزانم به بیمارستان رفتم ودکتر هم پس از عکس برداری ومعاینه آن دست را آتل بست؛اینهم داستانی افزون بر مشکلات فعلی؛البته خیر استانشاالله-جلسه دیگری هم برای فیزیوتراپی رفتم وپاسخ mriهم آمد بین دکتر وکارشناس اختلاف برداشت بود وآخرش آنچه من متوجه شدم این بود که خیلی داستان مهم وپیچیدهای در گردنم نمیتواند باشد ولی باید رعایت کنم-برای خرید عینک برای یکی از منسوبینم رفتم که چشم پزشک رفته بود؛با کارتهای مختلف تخفیف دار خریدم؛فروشنده بنده خدا گیج شده بود از تسویه با کارتهای مختلف-شکوه از بابت اینکه اولین نفر تولدش را تبریک گفته بودم خوشحال ومشعوف بود وتشکرکرد.
بازدید : 354
پنجشنبه 30 مهر 1399 زمان : 7:38