پیچیده اما ساده مثل بارون

به نام خدا
ایران گفت رفته شکایت خودش را ثبت کرده برای آن داستانی که گفته بود وگوشی جدیدهم خریده خرسندم وامیدوارم این موضوع شکواییه هم به نتیجه مطلوب برسد؛پدرش هم خاطراتی از روزهای خواستگاری وازدواجش نوشته بود خواندم جالب بود-شنیدم پرونده دوست حسن برای اجرای حکم رفته واین درحالی است که پرونده به شعبه جدید دیوان ارجاع شده وامیدوارم ضمن دقت وسرعت امکان سلب حیات وی تارسیدگی به تاخیرافتد- بنده خدایی که از زندان آزاد ودرخصوص ممنوع الخروجی اش سوال داشت راهنمایی کرده بودم برود ازطریق سامانه ثنا اقدام کند وآنهارا برایش دیدم سابقه‌‌‌ای نبود وگفتم بهتراست که از طریق مراجعه به پلیس گذرنامه اقدام قطعی کند-علیان درخصوص دوستش تماس گرفت وگفتم کاری ازدست من برنمی‌آید-اشرفی پیگیری کارخودش را نکرده بود وقرارشد فردا برود-درخصوص امکانی برای یکی از عزیزان هم برای تمدید راهنمایی کردم از چه طریقی اقدام کند وامیدوارم به نتیجه برسد-با یکی ازدوستان درخصوص وضعیت خودش صحبت کردم ودرحال پیگیری انتقال بود-با عمران درخصوص بیماری اش وشخصی که مدتی پیش من بود صحبت کردم،دیروز خوب نبوده وامروز بهتراست وتحت پوشش بیماری‌های خاص هم شده- نورالدین نامه اش ارجاع شده بود گفتم خودش اقدام وپیگیری کند وایمان پسرش هم سوالی درخصوص کار خودش داشت درحد راهنمایی گفتم-طوسی مشکلی برای یکی از بستگانش پیش آمده بود نگفته بود ناراحت شدم وگفتم که حتما از طریق قضایی وحقوقی اقدام کند-خانم نخعی تماس گرفت وحالم را پرسید وبه مادرم هم زنگ زده بود بسیاراز لطفش تشکرکردم؛بسیارخانم شریف وبزرگواری است-با دوست سیدرضا هم برای کارش صحبت کردم-شنیدم باز برادران به هربهانه درحال تحقیق اند تا جرمی‌احتمالی کشف کنند؛خیراست‌‌ان‌شاالله اما نمیدانم چرا به این واضحی؟وچرا سوالی ازخودم نمیکنند؟-امیر تماس گرفت وعکس گوشی را فرستاد وخوشحال بود؛خرسندشدم.-با فراهانی صحبت کردم قدری حال روحی اش بهتربود؛گفتم با اجرایی شدن قانون جدید کاهش مجازات‌ها محکومیت اوهم تقلیل می‌یابد؛خرسندشد.