به نام خدا
سیامک زنگ زد وباز گویا بدون شور ومشورت اعتمادی کرده وکارخانه اش را فروخته وبنا به ادعای خودش منشی اش برایش خوابهایی دیده وباج خواهی میکند وسوالش این بود به نهادهای امنیتی میشود منتقل کند؟گفتم بعید است اما در راستای حمایت از تولید بعید نیست بشود از آنها کمک گرفت وتماس بگیرد ببیند چه میگویند؟-رضا قدسی جویای حالم شد وتشکرکردم وگفتم مشتاق دیدارهستم ودرفرصت مناسبی زیارتش کنم- در خصوص سوالی برای بکارگیری در جوامع دانشگاهی آن را درسامانه انتشار اطلاعات درج کردم تا ببینم چه خواهند گفت؟سامانه خوبی است والبته درموعد مقرر معمولا پاسخ نمیدهند وخیلی از دستگاهها هم عضو آن نشده اند الان دیدم کانون وکلا وسازمان نظام پزشکی هم عضونشده اند که بعنوان سازمان ارائه دهنده خدمات عمومیتکلیف به ارائه هم گویا دارند-شنیدم درخواست خانواده خانم ساجدی به مرجع دیگری ارجاع شده وبه ایشان عرض کردم -وقبلا هم تاکید کرده بودم-باید به موقع پیگیری کنند وبدون پیگیری نتیجهای در دیوان سالاری معمول فعلی ندارد-ایران پیام داد برایم یک هدیه گرفته؛ از توجهش خوشحالم وتشکرکردم وگفت برایم میفرستد- آمانوئل ودیگر بچهها اطلاع دادند فستوس بچه دارشده وعکسهایشان را فرستادند؛ تبریک گفتم واز این که جمع آنها جمع وکنار خانوادههایشان اند خوشحال شدم- حکم دیوان برای دادخواست پدر داماد حسین را دیدم که ردشده آنهم کلی؛ به خودش ووکیل وی گفتم بهتراست اعتراض کنند وبرای ادلهی خود اصرار وتقاضای کارشناس کنند شاید درمرحله تجدیدنظر توجهی شود- ملکی اطلاع داد شوهر خواهرش فوت کرده؛ متاثرشدم وتسلیت گفتم.-با حاج عبدالله دوست قدیمیتلفنی حال واحوال کردم وتلفنی با حاج عباس کاشانی هم صحبت کردم وحرف دوستان مشترک وبچههاشد؛ خوشحال شدیم به خاطرکرونا که امکان ملاقات نیست وان شاالله مجالی شود بعدا زیارتشان کنم.-آرمان ومادرش هم که مسافرت بودند برگشتند-امید یک کتاب به من هدیه داد که ماحصل آن حس قدردانی از پدر بود؛ تشکرکردم
بازدید : 316
پنجشنبه 22 مرداد 1399 زمان : 17:38