پیچیده اما ساده مثل بارون

به نام خدا
حاج حسین اطلاع داد که مشکل آن بنده خدایی که نیازمند بستری درآسایشگاه بود را درحال پیگیری است واحتمالا با طی آزمایشات وبویژه تست‌های کرونا پذیرش میشود؛خوشحالم وبه این دوست خوبم خداقوت عرض میکنم- حسن اطلاع داد دفترچه بیمه را گرفته وبرای آزمون گواهینامه هم شرکت کرد؛خوشحال شدم-حسین اطلاع دادکه نزد دکتر پوست رفته بوده وشکرخدا بهتراست وراضی بود-خلیل راصحبت کردم وتقریبا از آنچه پیش آمده وپیگیری درخواست خودش ناامید بود؛این سیستم دیوان سالاری فعلی ماهست البته؛متاثرشدم-بالاخره با اصرار خریداری سیم کارت خاطره انگیزی را که داشتم فروختم؛امیدوارم برای خریدارش برکت وخیر داشته باشد؛دراین مقطع هم بخش مهمی‌از مشکلات مرا با پولش حل کرد؛خدای بزرگ را شاکرم-عصر در ادامه پیگیری گز گز دست‌هایم نزد پزشک متخصص طب فیزیکی رفتم ونوار عصب گرفت وبرداشتن فعلا دیسک گردن است ورژیم فوق العاده سختی برای من اتخاذ وتجویز کرد که بی نهایت ذهنم را بهم ریخت؛یعنی آنچه تاکنون برای من رویه بوده ممنوع است وفی المجلس هم گردنم را به مدت ۳روز بسته!!!وحال باید mriبگیرم وداستان‌های دیگر؛قدری هم دیابت تاثیر خودش را گذاشته که باید بیشتر رعایت کنم-اگربشود-وتازه فیزیو تراپی هم هست؛خیر است‌‌ان‌شاالله-شوهرخواهرم تماس گرفت ودرمورد ملک پدرم مشورت کرد؛توضیحاتی داد ومنهم جواب دادم؛اینهم خیراست‌‌ان‌شاالله.-امین دستکش‌های چرمی‌با قیمت مناسب وخوش دوخت وخوش رنگ برایم خرید؛جالب بود-امید درخصوص موهایش که جوانی ومُد این روزهاهم هست مشورت کرد؛همانطور که برای امین هم با دنیای من نمی‌خواند وبرای او جذاب به امید هم همین را گفتم؛گرچه شب دیدم به آن شدتی که عکس نمونه فرستاده بود عمل نکرده-برای چشم پزشکی یکی از منسوبانم که مدتهاست توجه کرده ام به عینکش بی توجه بوده وقت اینترنتی گرفتم تا برود-فرزند دکترحسین تماس گرفت وقدری درد دل کرد برای خانه‌‌‌ای که مستاجر دارد واز اعتمادش متشکرم ولی چه باید بکنم؟